مریم سادات فیاضی
چکیده
باور به نقش انکارناپذیر موسیقی در کاهش استرس از یک سو و پذیرفتن آن به عنوان ابزاری کمهزینه و کارآمد در آموزش، بستر مناسبی فراهم آورده برای خلق آثار هنری موسیقیای در دورهی همهگیری کروناویروس کووید-19. فصل مشترک این آثار وجوه هنری و زیباییشناختی آنها و وجه ممیزشان- صرف نظر از سبک و سازبندی- محتوا و پیامی است که خالقانشان ...
بیشتر
باور به نقش انکارناپذیر موسیقی در کاهش استرس از یک سو و پذیرفتن آن به عنوان ابزاری کمهزینه و کارآمد در آموزش، بستر مناسبی فراهم آورده برای خلق آثار هنری موسیقیای در دورهی همهگیری کروناویروس کووید-19. فصل مشترک این آثار وجوه هنری و زیباییشناختی آنها و وجه ممیزشان- صرف نظر از سبک و سازبندی- محتوا و پیامی است که خالقانشان برآنند تا به شنوندگان خود منتقل کنند و شامل گسترهی کرانگشادهای است از موضوعات اجتماعی و سوگیریهای سیاسی تا مسائل آموزشی و اخلاقی. پژوهش پیشرو، تحلیل تطبیقی متن دو ترانهی ایرانی و افغانی است تا از گذر آن بتوان مولفههای زبانشناختی آثار هنری را در دو پارادایم فکری بازشناخت. بنیان نظری پژوهش بر آرای زبانشناسان شناختی و به طور خاص استعارهی مفهومی استوار است. پیکرهی دادههای پژوهشِ کیفی پیشرو، متن دو ترانه از رضا صادقی خوانندهی ایرانی و فرهاد دریا خوانندهی افغان است که با روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار گرفتهاند. یافتههای پژوهش ناظرند بر این که علیرغم گزینش استعارهی مفهومی واحدی برای بیان یک موضوع مشخص، برجستهکردن عناصر متفاوتی از حوزهی مبداء، به شکلگیری رویکردهای متباینی میانجامد که در کنار یکدیگر آنتینومی کاملی را برمیسازند.